- کافور خوار
- آنکه کافور خورد، برف پذیر برفگیر، آنکه فاقد قوه رجولیت است نامرد (زیرا کافور قاطع باه است. تحفه حکیم مومن)، بی حمیت نامرد
معنی کافور خوار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه کافور می خورد، کنایه از دارای مزاج سرد
آنکه موی سرش سپید باشد، سفید رنگ سپید: (این چه حدیث است کز این گونه شد عارض مشکینم کافور سار) (مسعود سعد)
کافور بارنده کافور ریزنده، آنچه که بغایت سرد باشد، آنچه که بغایت خوشبو باشد، برف بار: (بر آمد ز کوه ابر کافور بار مزاج زمین گشت کافور خوار) (نظامی)